دانلود رمان راز سر به مهر اثر mandana70 با ژانر عاشقانه، اجتماعی و معمایی و با لینک مستقیم در سایت کافه نویسندگان
در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان راز سر به مهر را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود رمان راز سر به مهر اثر mandana70 به ادامه مطلب مراجعه کنید.
داستان در مورد پسریه که بعد از ۷ سال دوری از کشور و خانوادش به ایران بر میگرده
که البته این بازگشت با رفتنش از ایران خیلی مطابق میلیش نبوده ،
توی بازگشتش مجبور به دیدار با خانواده و دوستانش میشه و در خلال این دیدار ها اتفاقی براش میفته که بعضی از اونها مسیر زندگیش رو تغییر میده.
قضاوت میکنیم ، دوست داشتنی ترین هایمان را ، بی حرف از کنارشان میگذریم و فکر میکنیم رفتارمان
غرور خاصی دارد ، افسوس که عشق را در نطفه خفه میکنیم و اجازه ی بال و پر گرفتنش را نمیدهیم…
حسادت میکنیم ، به ذره ای موفقیت و برتری ، باز هم به دوست داشتنی ترین هایمان ، مگر نمیشود ،
حسد نکرد و لبریز بود از شادی دوست و دوست داشتنی هامان!
یاد بگی ر یم ، دوست داشتن را ، خالص و بی بغض و کینه…
یاد بگیریم ، مهر باید جریان داشته باشد ، همچون رودی خروشان شود…
یاد بگی ریم ، عشق ، سرچشمه ی رابطه هایمان باشد…
دانش می گفت :
– سیاوش جان تو رو به روح سپهر یکم زودتر ب رو پیش حاجی ، یه سلامی یه علیکی اون که
رفته ، نذار چشم انتظار توام بمونه داداشم زخم نشو تو این مصیبت ، عصای دستش باش .
اما نشد ، منی که همیشه زخم بودم واسه سید خلیل ! سید خلیلی که همیشه درد بود به جای مرهم
واسه من ! دیگه چه سلام و علیکی .
نشد ، زودتر که نشد هبچ ، دیرتر هم اومدم ، تازه انقدر دور وایسادم از مراسم و آدما که نمیشه
حتی چهره ی سید خلیل و واضح ببینم …
اومدم پشت این درخت تنومند و زجه های سارا رو میشنوم ، از اولشم سارا سپهر و از من بیشتر
دوست داشت .
نگام می افته به سید خلیل ، از دورم معلومه کمرش خم شده ، شایدم خمتر ! اخه یادمه فریادش
دمدمای رفتنم ، همون روزا که اعتقاد داشت من باعث و بانی مشکلاتم و خودش صالح و پاکه :
– سیاوش ! اگه یه روزی من مردم بدون تو دقم دادی ، اگه یه بلایی سرم بیاد بدون مسئولش تویی
نه هیچ کس دیگه ! کمر مو خم کردی سیاوش !
برافروخته میشم از حرفش . سید خلیل همیشه جلوی من توپش پر بود :
– سید خلیل تمومش کن ! بدهکارم شدم ؟؟ نذار دهنم وا بشه و نگفته ها رو ، نباید گفته شه ها رو
به زبون بیارم که نه خودم بتونم سر بلند کنم ! نه این کمر خم شده ات بشکنه .
سید خلیل که انگار ترسیده و عصبی شده ، صورتش سیاه و سیاه تر میشه حتی نمی تونم ، شایدم
نمیخوام که بزنم پشت کمرش ، نفسی که رفته رو برگردونم !
وایسادمو نگاهش میکنم که در خونه باز میشه و مامان صورت سیاه شده سید خلیل و میبینه
اطلاعات اثر :
شناسنامه اثر :
دانلود رمان راز سر به مهر اثر mandana70
دانلود رمان قربانی اثر مینا سلطانی
دانلود رمان تیوا اثر مهسا فرخیان
دانلود رمان آسکی اثر مهدیه صابریان
دانلود رمان نگهبان آتش اثر مریم آهون
دانلود رمان من مهربانم از افسون امینیان
توجه:تمامی رمان ها توسط ناظرین انجمن چک شده و سانسور شده اند و برای تمامی سنین مناسب میباشند
تمام تلاش ما بر این است که فقط آثار رایگان و فاقد حق نشر را بر روی سایت جهت استفاده عموم قرار دهیم. در صورت مشاهده اثری که دارای حق نشر میباشد، از طریق بخش «تماس با ما» به مدیران گروه کافه نویسندگان اطلاع دهید تا نسبت به حذف آن سریعا اقدام شود