آرامش و برکت، بر سرزمین ریجینا، سایه افکنده بود و قدرت مطلق در دستان پرتوان شاه آنتوان،
وسیله ی حکومت بر سرزمین های دور دست بود.به ناگاه رستاخیز تاریکی سایه ی شوم خویش را بر سر
روشنایی افکند و مردمان پاکطینت را اسیر قدرت سیاهی خویش ساخت. در میان پلیدی و تباهی
حکومت شیطان، پاکسرشتان قیام نموده و ارتش شیطان را بر علیه خویش شوراندند و نبردی هولناک
پدید آوردند!
اطلاعات اثر :
شناسنامه اثر :
در سرزمینی پهناور به نام ریجینا در شرق قارهء آمریکا ،فرمانروای قدرتمندی حکم فرما بود.پادشاهی که به مردمان
سرزمینش را‌ز زندگانی بخشید و با فتح سرزمین های مجاور،نعمت و فراوانی را برای مردمانش به ارمغان آورد.
هیچ پادشاهی توان اندیشیدن به مقابله و شکست وی را‌نداشت؛در‌حالی که بسیار جوان و باهوش بود،سالیان سال
یکه تاز حکومت بر سرزمینهای دوردست خویش‌بود.
شاه آنتوان،جوانی ب ا‌راده پولادین و غیرقابل شکست؛که تمام مردمان سرزمینش به شدت وی را دوست می‌داشتند و
پادشاهان سر تعظیم بر قدرت بی انتهایش فرود میآوردند.
غرور و شور جوانی در وی ریشه دواند و به پادشاهی مغرور و متکبر مبدل گشت و همه را به چشم زیردستانی مفلوک
مینگریست!
***
در میان دیوارهای مستحکم و‌با ابهت قلعه،که بر فراز کوهی بلند بر افراشته شده بود،شاه آنتوان بر تخت قدرت خویش
تکیه زده بود و دانه های یاقوتی رنگ انگور را با طمئنینه در دهان میگذاشت.
فرمانده زاک که مردی با سبیل های بلند و ابروان در هم تنیده که گیرایی چشمان شب رنگش را دو چندان‌میکرد و قامتی
بلند و تنومند ابهت وی را به خوبی به تصویر میکشید،با قدم هایی تند به نزد شاه آمد و پس از فرود آوردن سر تعظیم
بر جای ایستاد و‌با‌چهره ای‌غرق تشویش به‌سخن آمد و گفت:
توجه:تمامی رمان ها توسط ناظرین انجمن چک شده و سانسور شده اند و برای تمامی سنین مناسب میباشند
خیلی رمان قشنگی بود. موفق باشی
خواهش شاهین جان🌹❤️
بسیار عالی👍🏼
🌹❤️
[…] رمان رستاخیز دیمون از معصومه نجاتی […]
[…] دانلود رمان رستاخیز دیمون از معصومه نجاتی […]
[…] رمان رستاخیز دیمون از معصومه نجاتی […]
[…] رمان رستاخیز دیمون از معصومه نجاتی […]
[…] رمان رستاخیز دیمون از معصومه نجاتی […]
[…] رمان رستاخیز دیمون از معصومه نجاتی […]
[…] رمان رستاخیز دیمون از معصومه نجاتی […]
خسته نباشییی. عالیی بود
عالی بود خسته نباشی🌹
🌹❤️
[…] دانلود رمان رستاخیز دیمون از معصومه نجاتی […]
[…] دتنلود رمان رستاخیز دیمون از معصومه نجاتی […]