از عمق ناپیدای مظلومیت ما، صدایی آمدنت را وعده می داد.
صدا را، عدل خداوندی صالبت می بخشید و مهربانی گرما می داد.
و ما هرچه استقامت، از این صدا گرفتیم و هرچه تحمل، از این نوا دریافتیم.
در زیر سهمگین ترین پنجه های شکنجه تاب می آوردیم که شکنج زلف تو را می دیدیم.
در کشکش تازیانه ها و چکاچک شمشیرها، برق نگاه تو تابمان می داد و صدای گام های آمدنت توان می
بخشید…
فصل اول
به نام نامی توحید
بخوان به نام رهایی ! بخوان به نام بلوغ ! بخوان به نام صاعقه در التهاب شب!
بخوان به نام ساقه ی امید در پهندشت یاس ! بخوان به نام خالق خورشید ، و عشق را
به اسم اعظم معشوق ، از پس یلدای بی تنفس دیجور ، نور باران کن.
بخوان نبی گرامی ! بخوان زسول عشق و امید ! بخوان به نام نامی توحید !
تو که می خوانی ، هرم صدای تو که قندیلهای سکوت را ذوب کرد ، آوای مهربان تو
که فضای میان زمین و آسمان را عطرآگین نمود ، بوی خوش عشق که مالئک بی
تاب را به طواف حرا کشانید ، انبیا انگشت حسرت به دندان گزیدند.
ابراهیم و اسماعیل ، از آنکه حرا بود و ما به مرمت کعبه ایستادیم.
و موسی از آنکه به طور ، چرا رفتیم.
و عیسی از آنکه آنچه در زمین یافتنی بود ، در آسمان چرا می جستیم.
و در این میانه ، تنها خاطر خدا بود که راضی بود ، چرا رحمت واسه ی خویش را نمود
عینی بخشیده بود.
فرشتگان برخی به رضایت بی سابقه ی خدا سجده می بردند ،
این رمان چاپ شده است و تنها برای معرفی در سایت کافه نویسندگان قرار گرفته است. با خرید قانونی اثر از نویسنده حمایت کنید
[…] رمان خدا کند تو بیایی از سید مهدی شجاعی […]
[…] رمان خدا کند تو بیایی از سید مهدی شجاعی […]
[…] دانلود رمان خدا کند تو بیایی از سید مهدی شجاعی […]
سلام عالی بود خسته نباشین🌹
🌹