دانلود رمان قربانی از مینا سلطانی

دانلود pdf رمان قربانی اثر مینا سلطانی
دسته‌بندی‌ها: , تاریخ به روز رسانی: 23 آبان 1401
اطلاعات اثر:
  • دسته‌بندی:داستان و رمان
  • عنوان:قربانی
  • نویسنده:مینا سلطانی
  • ژانر:عاشقانه | اجتماعی
سوالی دارید؟
  • جدیدترین آثار
  • برترین آثار از برترین نویسندگان
  • خرید مطمئن
  • نشر قانونی آثار نویسندگان
  • مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

رایگان!

امتیاز دهید

دانلود رمان قربانی اثر مینا سلطانی.در این بخش از سایت کافه نویسندگان،رمان قربانی را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود رمان قربانی اثر مینا سلطانی با ما همراه باشید

خلاصه رمان قربانی

من آلوده‌ام، آلوده به گناه تعدیبه حریم خط قرمزهای تو و تو، یک قربانی هستی و… من نیز یک قربانی هستم.پ قربانی نیرنگ‌های پنهان در پس نقاب دوستی! و من و تو همراه هستیم در این قربانگاه برای تقدیم این ” قربانی”. رمانی با ژانر عاشقانه و اجتماعی که حتما پیشنهاد می‌شود آن را بخوانید. تقدیم به تمام مادرانِ فداکار سرزمینم…” (این رمان با دیدگاه اکثر مردم جامعه نوشته شده. بخش های ابتدایی صرفا جهت معرفی اشخاص و ویژگی های اخالقی شان نوشته شده تا رفتارهای آن ها را در مواجهه با وقایع به نمایش بگذارد، پس صبور باشید …)

بخشی از رمان قربانی

از شدت سردرد، از خواب پرید. پلک هایش از هم باز نمی شد. احساس می کرد هر لحظه ممکن است سرش متلاشی  شود. بالاخره موفق شد تا کمی پلک هایش را از هم باز کند؛ بلافاصله اشعه ی نورانی خورشید چون تیغی برّان در چشم هایش فرو رفت . از درد تکانی خورد و به سرعت پلک ها یش را بست. کم کم لای پلک هایش را گشود؛ کمی طول کشید تا چشم هایش به نور عادت کند. پشت به پنجره اتاق کرد و به کمک آرنج در جا نیم خیز شد. چشم هایش با تعجب در اطراف اتاق چرخید و روی آینه ی روبروی تخت ثابت ماند. یعنی کجا بود؟ تا جایی که به خاطر داشت اتاقش اصلا به این شکل نبود! به خاطر داشت که دیشب حالش بد بود و به کمک امیر و پیمان، به اتاق کامران… اتاق کامران؟ یعنی تمام شب را در ا ینجا مانده بود؟ باری دیگر در اتاق چشم چرخاند و با دیدن تابلوی بزرگی از کامران که بالای تخت نصب شده، اطمینان پیدا کرد که در اتاق کامران بود . با تعلل کش و قوسی به بدن کوفته اش داد و از جا بلند شد. ولی لباس هایش؟! لباس هایش کجابودند؟ با نگاهی به اطراف اتاق که هر تکه اش گوشه ای افتاده بود، آه از نهادش بلند شد. به محض اینکه ایستاد مقابل چشم ه یش سیاه شد. فورا چشم هایش را بست و دستش را بند صندلی میز تحریر کنار تخت کرد. اما تصویر یک جفت چشم گریان سبز، چون صاعقه پشت پلک هایش جان گرفت. با هراس چشم باز کرد نه؛ نه ممکن نبود. نه… تصاوی ر ی که در ذهن آشفته اش جان می گرفتند؛ واقعیت نداشت. امکان نداشت. یعنی خودش بود؟! وای بر او. چطور ممکن بود؟ چطور؟ قطره های اشک، بی اختیار روی صورت مردانه اش ردی سوزان به جا می گذاشتند. چه کسی گفته بود مرد گریه نمی کند؟ مستاصل از این دردی که جانش را به آتش می کشید،

لینک‌های دانلود رمان قربانی
نوع

کتاب الکترونیک

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “دانلود رمان قربانی از مینا سلطانی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت