دانلود دلنوشته شاکله از وادی

کافه نویسندگاننویسنده: کافه نویسندگان
بازدید: 917 بازدید
دانلود دلنوشته شاکله از وادی

[icon name=”cloud-download” class=”red” unprefixed_class=”red”] دانلود دلنوشته شاکله از وادی با ژانر تراژدی و با لینک مستقیم در سایت کافه نویسندگان

 

در این بخش از سایت کافه نویسندگان،دلنوشته شاکله را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود دلنوشته شاکله از وادی به ادامه مطلب مراجعه کنید

 

 

 

 

[icon name=”bookmark” class=”red” unprefixed_class=”red”] خلاصه دلنوشته شاکله از وادی :

 

تکهای آبی، تکهای تیره، تکها ی نور، تکهای سرد و… آدمها را میگو یم؛ بله! آدمهای تکهای.

 

 

 

 

 

 

 

 

[icon name=”book” class=”red” unprefixed_class=”red”] بخشی از دلنوشته شاکله از وادی :

 

دست های قرمزِ مرداب، مرا به دورترین نقطه از نور میکشاند؛

به تیره تر از شکاف های شب، به بوی نای فرسودگی ، به سوداهای خامِ گس؛

و من، در اندیشه ی جای خالی یک گلدان برای بذر بیتابی هایم بودم.

***

بعضی شهر ها،

نه از دوددهای سمیِ کارخانه ها آلوده اند؛ نه از وارونگی دمای زمستان.

بعضی شهر ها، از بوی کاکتوس آدم ها، آلوده اند.

***

پرنده ی بی انتهای خیالم را غرق کردم. تقلای حنجرهذام برا ی عروجِ نوای نامت را میبینی؟

اندیشه های تاول زده ی مغزم را پَر دادم؛ رعشهذای بر جانِ جانم لانه کرد. آرزوهای زردم را در دفتر جا گذاشتم؛ و لختی بعد، چرا بوی

انار خنده ی آدمها، دیگر در فضا نمیپیچد؟

***

دلِ تر،

نه انزوای ذهن در گوشه ی خلوت حیاط را میخواهد؛ نه منطقِ سوزاننده ی دلها ی خودمانی؛ نه مهربانیِ نرم سر انگشت های بارانِ

شبانه؛ و نه یک فنجان دردِ دلِ ل*بسوز.

***

سرم درد میکرد؛ از انبوهِ سایه های پنهان شده در پسِ دیوارهای تیرهذی ذهنم؛ ذهنی پر از نقطه های سیاه با مغزی خاک خورده. پر از

شیاردهایی که بر روی هر قطعه اش حک شده: بازنده!

سرم، از ناله ی حکاکی ها هم درد میکرد.

آدم دیروز را میشناسم؛ بوی چوب میدهد. از جنس همان پدری است که در بحبوحه ی نبرد، نام نرگسش را بر هسته ی خرمایی نقش

بست؛ همان معنیِ تامِ اشتیاق. اما امان از زنجیرِ آدمِ امروز؛

زنجیر را که بکشی ، به پیشانیِ خون آلودِ آدم دیروز میرسی. همانجا، دقیقاً همانجا خفقان است.

***

تحیر پینه بسته بر تار به تارِ نگاه ها را تکاندم؛ نگاه های مات مانده بر بوی التهابِ دست هایم. نرمینه ی لبخندِ آن ستاره ی نارنجی، بر

انگشتانم بو*سه میزد؛ در طلبِ لحظه ای الهامِ غزل هایش شدن، سوختم.

***

میخواهم به دورترین برهوتِ کیهان بروم. تمام محنت های کاغذی و حُقه های بی اتمام را، از تار و پود استخوانهایم بیرون بکشم؛

واماندگانِ غرق شده در حلقه های شب را تماشا کنم؛ و در محاصره ی خاکستریِ بیخیالی ها، بیدلیِ دل را تاب بیاورم.

 


[icon name=”address-card” class=”red” unprefixed_class=”red”] اطلاعات اثر :


  • [icon name=”align-justify” class=”red” unprefixed_class=”red”] دسته بندی : دلنوشته
  • [icon name=”address-card” class=”red” unprefixed_class=”red”] عنوان : شاکله
  • [icon name=”male” class=”red” unprefixed_class=”red”] نویسنده : وادی
  • [icon name=”map” class=”red” unprefixed_class=”red”] ژانر : تراژدی

 

 


[icon name=”address-card” class=”red” unprefixed_class=”red”] شناسنامه اثر:


  • [icon name=”font” class=”red” unprefixed_class=”red”] سطح اثر: ویژه
  • [icon name=”eye” class=”red” unprefixed_class=”red”] ناظر: shadab
  • [icon name=”check-square” class=”red” unprefixed_class=”red”] ویراستار: mobina
  • [icon name=”paint-brush” class=”red” unprefixed_class=”red”] طراح: نازلی
  • [icon name=”user” class=”red” unprefixed_class=”red”] کپیست: مبینا دلگشایی

 

 

دانلود دلنوشته شاکله از وادی
دانلود دلنوشته شاکله از وادی

 

 

[icon name=”heart” class=”red” unprefixed_class=”red”] دلنوشته های پیشنهادی برای دلنوشته شاکله از وادی :

 

دانلود دلنوشته انتظار را باید خورد نه کشید از ح_وفا

دانلود دلنوشته من از دیار هیچ می آیم از گیسو آرامیس

دانلود دلنوشته قفس از ح.وفا

دانلود دلنوشته پناهگاه امن از فرشته باباخانی

دانلود دلنوشته کلاژه به قلم نگار دال

دانلود دلنوشته خان اخوان از نگار دال

لینک های دانلود دلنوشته
دسته بندی دلنوشته
اشتراک گذاری
من رویای عشقی را در سر دارم که در آن اشتیاقی دو جانبه برای جست و جوی حقیقتی برتر میان دو تن پدید آید شاید نباید آن را عشق نامید. شاید نام حقیقی آن دوستی است.(وقتی نیچه گریست اثر آروین یالوم)
نوشته های مرتبط

3 پاسخ به “دانلود دلنوشته شاکله از وادی”

  1. یکی از زیباترین دلنوشته هایی بود که مطالعه کردم، ارزوی موففیت دارم برای نویسنده ی اثر ?

  2. بسیار بسیار عالی و خواندنی! قلم دلنگار پختگی خاصی داشت و این پختگی در تک تک دلنوشته ها مشخص بود. خسته نباشید ویژه به نویسنده و قلمتان مانا?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت