دانلود دلنوشته شاکله از وادی با ژانر تراژدی و با لینک مستقیم در سایت کافه نویسندگان
در این بخش از سایت کافه نویسندگان،دلنوشته شاکله را برای شما عزیزان آماده کرده ایم. برای دانلود دلنوشته شاکله از وادی به ادامه مطلب مراجعه کنید
تکهای آبی، تکهای تیره، تکها ی نور، تکهای سرد و… آدمها را میگو یم؛ بله! آدمهای تکها ی.
دست های قرمزِ مرداب، مرا به دورترین نقطه از نور میکشاند؛
به تیره تر از شکاف های شب، به بوی نای فرسودگی ، به سوداهای خامِ گس؛
و من، در اندیشه ی جای خالی یک گلدان برای بذر بیتابی هایم بودم.
***
بعضی شهر ها،
نه از دوددهای سمیِ کارخانه ها آلوده اند؛ نه از وارونگی دمای زمستان.
بعضی شهر ها، از بوی کاکتوس آدم ها، آلوده اند.
***
پرنده ی بی انتهای خیالم را غرق کردم. تقلای حنجرهذام برا ی عروجِ نوای نامت را میبینی؟
اندیشه های تاول زده ی مغزم را پَر دادم؛ رعشهذای بر جانِ جانم لانه کرد. آرزوهای زردم را در دفتر جا گذاشتم؛ و لختی بعد، چرا بوی
انار خنده ی آدمها، دیگر در فضا نمیپیچد؟
***
دلِ تر،
نه انزوای ذهن در گوشه ی خلوت حیاط را میخواهد؛ نه منطقِ سوزاننده ی دلها ی خودمانی؛ نه مهربانیِ نرم سر انگشت های بارانِ
شبانه؛ و نه یک فنجان دردِ دلِ ل*بسوز.
***
سرم درد میکرد؛ از انبوهِ سایه های پنهان شده در پسِ دیوارهای تیرهذی ذهنم؛ ذهنی پر از نقطه های سیاه با مغزی خاک خورده. پر از
شیاردهایی که بر روی هر قطعه اش حک شده: بازنده!
سرم، از ناله ی حکاکی ها هم درد میکرد.
آدم دیروز را میشناسم؛ بوی چوب میدهد. از جنس همان پدری است که در بحبوحه ی نبرد، نام نرگسش را بر هسته ی خرمایی نقش
بست؛ همان معنیِ تامِ اشتیاق. اما امان از زنجیرِ آدمِ امروز؛
زنجیر را که بکشی ، به پیشانیِ خون آلودِ آدم دیروز میرسی. همانجا، دقیقاً همانجا خفقان است.
***
تحیر پینه بسته بر تار به تارِ نگاه ها را تکاندم؛ نگاه های مات مانده بر بوی التهابِ دست هایم. نرمینه ی لبخندِ آن ستاره ی نارنجی، بر
انگشتانم بو*سه میزد؛ در طلبِ لحظه ای الهامِ غزل هایش شدن، سوختم.
***
میخواهم به دورترین برهوتِ کیهان بروم. تمام محنت های کاغذی و حُقه های بی اتمام را، از تار و پود استخوانهایم بیرون بکشم؛
واماندگانِ غرق شده در حلقه های شب را تماشا کنم؛ و در محاصره ی خاکستریِ بیخیالی ها، بیدلیِ دل را تاب بیاورم.
اطلاعات اثر :
شناسنامه اثر:
دانلود دلنوشته شاکله از وادی
دانلود دلنوشته انتظار را باید خورد نه کشید از ح_وفا
دانلود دلنوشته من از دیار هیچ می آیم از گیسو آرامیس
دانلود دلنوشته پناهگاه امن از فرشته باباخانی
دانلود دلنوشته کلاژه به قلم نگار دال
دانلود دلنوشته خان اخوان از نگار دال
دلنوشته شاکله در سایت و انجمن کافه نویسندگان تهیه شده است و هرگونه کپی برداری از آن پیگرد قانونی دارد
تمام تلاش ما بر این است که فقط آثار رایگان و فاقد حق نشر را بر روی سایت جهت استفاده عموم قرار دهیم.همچنین مجموعه کافه نویسندگان، خود را در برابر هرگونه آثار خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران مسئول و جوابگو میداند. در صورت مشاهده اثری که دارای حق نشر و همچنین خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد، از طریق بخش «تماس با ما» به مدیران گروه کافه نویسندگان اطلاع دهید تا نسبت به حذف آن سریعا اقدام شود
یکی از زیباترین دلنوشته هایی بود که مطالعه کردم، ارزوی موففیت دارم برای نویسنده ی اثر 🌷
بسیار بسیار عالی و خواندنی! قلم دلنگار پختگی خاصی داشت و این پختگی در تک تک دلنوشته ها مشخص بود. خسته نباشید ویژه به نویسنده و قلمتان مانا🌸
[…] دانلد دلنوشته شاکله از وادی […]