دانلود دلنوشته لابرنوم از آتریسا اکبریان

کافه نویسندگاننویسنده: کافه نویسندگان
بازدید: 373 بازدید
دانلود دلنوشته لابرنوم از آتریسا اکبریان

دانلود دلنوشته لابرنوم از آتریسا اکبریان.در این بخش از سایت کافه نویسندگان؛ دلنوشته لاربنوم را برای شما عزیزان آماده کرده ایم.برای دانلود دلنوشته لابرنوم از اتریسا اکبریان با ما همراه باشید.

[icon name=”bookmark” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] خلاصه دلنوشته لابرنوم از آتریسا اکبریان:

زیبایی‌ام خیره‌کننده است،مرگ را زندگی میکنم و زندگی را مرگ.اغواء میکنم چشمان رادار گریز آدمیزاد نماها را هدیه میدهم مرگ را به هر کس که خواهان چشیدن طعم من است. من یک لابرنوم هستم!

گور، مرگ حسادت، نفرت، خشم،خشونت، عشق! نیستی، مرگ! این ضربان قلب دیگر نمیزند این ضربان سست مایه، دیگر عقربه‌های خون را هل نمیدهد. این ضربان، مرده است. خموش و نالان میان منجلاب مرگ سر خم کرده و منتظر جلاد خویش است. جلادی که تنها فکر رفتنش جوانه مرگ را در بطن وجودش کاشته است و حال رفته است! در شبی سرد با زندگی که از عنصر وجود آدمیزدای سست عنصر بیرون کشیده شده است.

[icon name=”book” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] بخشی از دلنوشته لابرنوم از آتریسا اکبریان:

شگرف! در این وادی مرگ، پرندسارها میمیرند. احساساتشان چون تکه سنگی که سالها پیش، بر سر فرعونیان فرود آمد و هلاکت را برایشان به ارمغان آورد، بر سر و صورت آدمیان فرو میریزند. هلاکت، سرآغازی نه چندان خوشایند برای آدمیزادهایی از تبار سارها. *** افسار زندگی که به دست ظالم می‌افتد دگر جایی برای مردان نیکوسگال باقی نخواهد ماند. عشق در بطن به بطن وجود آدمی کشته خواهد شد و مرگ را برای همگان تداعی خواهد کرد. رفتن، دور شدن، محو گشتن. گریز از سیل آدم‌های سفاک. گرفتار. …گرفتار در غل و زنجیر افلاکیان! خراشیده شدن گوش‌ها از بانگ مهیب سور اسرافیل! و من با لبخندی کشیده شده تا گوش‌هایم نظاره‌گر این دنیای مضمحل میشوم. یک مرگ آنی! *** انجماد و انعقادی از جنس یأس. ایست سیلان خون در میان شریان‌های نازک قلب. خفتن. …خفتن مغز در میان انبوهی از ظلمات، دمایی چند درجه زیر صفر و گردنبند طلایی رنگی که زین پس از آن من خواهد بود!این کالبد سال‌هاست خالی از روح شده. درست از همان روزی که پیچک انگشتانت در میان انگشتان کسی جز من آرام گرفت. تو رفتی و مخروبه شدن کاخ آرزوهایم را به چشم ندیدی. تنها رفتی! *** اختناق، ارتعاشی که تمام تنت را در هم مینوردد. تبرزینی تیز و بران در دستان یک قتال بیاحساس، اندکی مقاومت و سپس سقوط در کهکشان نیستی


[icon name=”address-card” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] اطلاعات اثر


[icon name=”align-justify” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] دسته بندی: دلنوشته

[icon name=”address-card” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] عنوان: لابرنوم
[icon name=”male” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] نویسنده: تریسا اکبریان
[icon name=”map” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] ژانر: تراژدی

[icon name=”address-card” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] شناسنامه اثر


[icon name=”font” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] سطح اثر: محبوب

[icon name=”eye” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] ناظر: MRyWM
[icon name=”check-square” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] ویراستار: Zahra_sbn
[icon name=”paint-brush” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] طراح: مبینا دلگشایی
[icon name=”file-word” style=”regular” class=”” unprefixed_class=””] تعداد صفحات: 8 صفحه pdf
[icon name=”user-alt” style=”solid” class=”” unprefixed_class=””] کپیست: SH.EL
لینک های دانلود اثر
دسته بندی دلنوشته
اشتراک گذاری
من رویای عشقی را در سر دارم که در آن اشتیاقی دو جانبه برای جست و جوی حقیقتی برتر میان دو تن پدید آید شاید نباید آن را عشق نامید. شاید نام حقیقی آن دوستی است.(وقتی نیچه گریست اثر آروین یالوم)
نوشته های مرتبط

2 پاسخ به “دانلود دلنوشته لابرنوم از آتریسا اکبریان”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

ورود به سایت